این مقاله ضمن بررسی و نقد فرهنگنامۀ اصول فقه از اهمیت فرهنگنامهنویسی، شیوۀ نگارش و ترتیب طبقهبندی اصطلاحات در آن سخن میگوید. در این راستا، بر ارتباط درونی مفاهیم تکیه میکند و اینکه چگونه این ارتباط میتواند سامانبخش اصطلاحات در گروههای معینی باشد. بهعلاوه، مقاله از ارتباط نزدیک اصول فقه با دیگر علوم بهویژه با منطق، قواعد زبان و معناشناسی سخن میگوید و لزوم اشتمال بر اصطلاحات مشترک با آن علوم را یادآور میشود. سرانجام لزوم آوردن تعریف یا وصف کوتاهی از هر اصطلاح را در سرآغاز مدخلهایی که تعریفپذیر و یا درخور توصیفاند، تذکر میدهد. در پایان ارزیابی کوتاهی دربارۀ چگونگی پیدایش و سیر اولیۀ اصول فقه صورت میگیرد و ارزش رسالۀ شافعی در میان رسالات مشابه در عصر خود بازشناسی میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |