چکیده: (3887 مشاهده)
این مقاله میکوشد که با بررسی کتاب کارکرد مصلحت در فقه و حکومت اسلامی، تعریف و تاریخچۀ مختصری از جایگاه و چگونگی رشد اندیشۀ رعایت مصلحت در فقه اسلام را ارائه نماید. مصلحتی را که فقها از آن سخن گفتهاند چگونه بین مصلحت عامه و مصلحت شریعت که گاه حکام زمان سخنگوی آن بودهاند، نوسان یافتهاست. در این مقاله خواهیم دید که اصل مصلحت در بستر قیاس نزد اهل سنت چگونه گسترش یافت، و نزد شیعیان در مسیری جداگانه نخست بهعنوان عقلِ تمییزدهندۀ حسن و قبح (مستقل از نصوص ولی هماهنگ با آن) و سپس با نام «عناوین ثانویه» به رشدی مشابه و از جهاتی گسترده تر از اهل سنت رسید. بهکارگرفتن ملاحظات اجتماعی در مباحث اصول فقه گرایش تازهای بود که در قرن هشتم هجری موجب شد نویسندگانی چون نجمالدین طوفی و ابواسحاق شاطبی مصلحت دین و خلق را طبق مقاصد شریعت بهصورت رکن مهمی از اصول فقه درآورند. در تشیع، گسترش اصول عقلی عملی و مباحث «ورود» و «حکومت» توسط شیخ انصاری راهگشای طرح «عنوان ثانوی» بهوسیلۀ آخوند خراسانی شد، و این عنوان با بینشی مصلحتی توانست وارد بر حکم شرعی موجود شود و اجرای آنرا (ولو از واجبات باشد) معلق نماید.
نوع مطالعه:
كاربردي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1396/6/4 | پذیرش: 1396/6/4 | انتشار: 1396/6/4