بحران زیستمحیطی دیگر در هیچجای دنیا قابل انکار نیست. هرروز اخبار مختلفی از نابودشدن جنگلها، خشکشدن دریاچهها، منقرضشدن گونههای گیاهی و جانوری، گرمشدن کره زمین و تغییر اقلیم شنیده میشود. زمان آن رسیده است که پرداختن به مشکلات و معضلات زیستمحیطی از قالب یک پدیده فانتزی بیرون بیاید و به عنوان یک واقعیت هولناک نگریسته شود. در میان تلاشهای گوناگونی که در سالهای اخیر به چارهجویی در این خصوص برآمدهاند، از کمپینها و گردهماییهای هشدار و حفاظت محیطزیست گرفته تا زنجیرههای انسانی و اعتراضات سازمانهای مردمنهاد، نظام عدالت همچنان درگیر پرداختن به مسائل سنتی خود در قالب مفاهیم متعارف است. بزهکارشدن همچنان به معنی نقض قانون است، اما در مشکلات زیستمحیطی به این سادگی نیست. با اینکه محیطزیست مؤلفه مشترک میان تمامی انسانها در سراسر دنیاست، قوانین متّحدالشکل و هماهنگی بر استفاده از آن حاکم نیست؛ به گونهای که بسیاری از فعالیتهای انسانی نابودکننده محیطزیست، غیرقانونی محسوب نمیشوند.
کتاب جرایم علیه طبیعت، نوشته راب وایت یکی از معدود آثار جامعی است که در قلمرو جرایم زیستمحیطی به رشته تحریر درآمده و توانسته است با طرح مباحث مختلف و متعدد پیرامون این موضوع، خلأ ادبیات حقوقی در این زمینه را تا حدودی پرکند؛ هرچند چالشهای اساسی جرمانگاری جرایم زیستمحیطی به ویژه در وجود تعارضهای احتمالی با منافع صاحبان قدرت و عدم احراز شرایط سنتی وقوع جرم، مانع از ارائه پیشنهاداتی روشن در این زمینه توسط نویسنده شده است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |